ربنّا

اینکه حتی ربنّا من ِ بی دین ُ یاد ِ توی بی دین میندازه 

خیلی غم انگیره !

آدم باید یک دوستی داشته باشد که در یک بعد از ظهر کشدار تابستانی بدون آنکه ازش خواسته باشی با ماشینش بیاید دنبالت
یک USB  پر از آهنگ های ناب از سیاوش قمیشی ، ابی ، داریوش ، گوگوش ، فرامرز اصلانی و باقی خاطره انگیزها داشته باشد
و ببرد بگردانت دور شهر
در تمام کوچه ها و پس کوچه ها بچرخاندت
از روبروی مسجد برایت بستنی قیفی بخرد
و تمام مدت یک کلام هم حرف نزند
وگرنه دنیا به هیچ نمی ارزد
دوستی چنین آپشن دارم آرزوست ! 

تولد

نمیخواهم ادای روشنفکرها یا روشنفکر نماها را در بیاورم ، اما راستش را بخواهید یک حس عجیبی دارم به قول خودمان یک جور (گلاب به رویتان ) گوز پیچ شدن که نمیدانم باید خوشحال باشم یا ناراحت ، امشب یک گام به پیری نزدیک تر میشوم یا یک سال بزرگتر !! از اینجا به بعد باید به مناسبت سالروز میلادم جشن بگیرم یا غصه بخورم ؟؟ زندگی چیز عجیبیست ببم جان....

عوض

آدما توی سنین مختلف 

توی دوره های مختلف از زندگیشون 

عوض میشن 

گاهی هم به جای اینکه عوض بشن 

عوضی میشن 

من الان توی این دوران از زندگیمم

لانگ دیستنس ...

یکی از بدترین قسمتای رابطه اینه که آخر هفته هایتان یکی نیست 

تو این سر دنیا شب جمعه بی قراری و 

او آن سر دنیا 

شب شنبه 

به یاد تو آب ِ جو مینوشد ....